میدانی برای جوانان یا آوردگاهی برای بزرگان؟ | جشنواره فجر فرصتی برای درخشش تازهکاران و قدیمیها
همشهری آنلاین: اینکه در یک دهه اخیر چند کارگردان با فیلم اولشان به سینما آمدند و در ادامه راه چقدر امکان تداوم حضور یافتند، خود موضوعی است قابل بررسی که میتواند گزارش تحقیقی مستقلی هم باشد. جدای از این نکته امیدبخش درباره فیلمسازان جوان، کارنامه سپیدشان است؛ کارنامهای که میتواند این امید را در دل تماشاگر ایجاد کند که شاید قرار است با یک استعداد نوظهور سینمایی مواجه شود؛ اتفاقی که مثلا در دوره سیوچهارم فجر با فیلمهای «ایستاده در غبار» و «ابد و یک روز» افتاد و یا در دوره سیوهشتم که «شنای پروانه» به جشنواره هیجان بخشید.
امیدواریم امسال هم از دل همین فیلمهای اول که شاید کسی زیاد رویشان حساب بازنکند، پدیدههای چشمگیری بیرون بیاید که هیچچیزی به اندازه کشف استعدادهای تازه در سینما هیجانانگیز نیست. در دومین روز برگزاری جشنواره به امید درخشش فیلماولیها به استقبال فستیوال میرویم.
جشنواره فیلم فجر هرقدر هم از سر اجبار یا اختیار به جوانان روی خوش نشان دهد، باز هم در حد بضاعت (که این بضاعت در هر دورهای متفاوت است) میزبان فیلمهای کارگردانهای سرشناس میشود. امسال ۳کارگردان متعلق به سینمای دهه۶۰ در جشنواره فیلم دارند؛ ابراهیم حاتمیکیا با «موسی کلیمالله»، رسول صدرعاملی با «زیبا صدایم کن» و ابوالفضل جلیلی با فیلم «داد». تجربه آخرین حضور این کارگردانها در جشنواره فجر (که در مورد جلیلی به سالهای دور بازمیگردد) خیلی موفقیتآمیز نبود. برای تماشاگران پیگیر جشنواره، احتمالا هیچ حسی به اندازه مغبونشدن از تماشای فیلم ضعیف یک کارگردان نامدار، تأثربرانگیز نیست.
بهنظرم برای حاتمیکیا که روزگاری نبض جشنواره با فیلمهایش میتپید هم مهم است که تماشاگران آخرین ساختهاش راضی از سالن بیرون بروند یا برای رسول صدرعاملی که روزگاری با دلی جوانتر از تمام همنسلانش فیلم میساخت، اهمیت دارد که بر لب دوستداران «من ترانه ۱۵ سال دارم» لبخند رضایت بنشاند و ابوالفضل جلیلی که پس از سالها از حاشیه به متن آمده، جشنواره امسال میتواند فرصتی برای درخشش
دوباره باشد.