فرصت دوباره ترامپ به یورو برای کنار زدن دلار
ارتباط فردا: دو عامل، اخیرا موقعیت امن دلار را به خطر انداخته است. نخست، تردیدها در مورد رویکرد زمین سوخته دونالد ترامپ در قبال متحدان آمریکا، خطر تضعیف دلار را به همراه دارد. دوم، امید به واکنش اروپا به بحران، احتمال ظهور یک جایگزین برای دلار آمریکا در بازارهای مالی را افزایش میدهد.
اگر دولت آمریکا و پیوندهای تجاری این کشور، غیرقابل اعتماد به نظر برسند، سرمایهگذاران و معاملهگران به دنبال جایگزینهایی برای دلار خواهند بود. و اگر کشورهای منطقه یورو نهایتا دست به کار شوند و بدهیهای مشترک را در مقیاس بزرگ برای تامین مالی تسلیح مجدد و بازسازی اقتصادی منتشر کنند، در نهایت یک بازار غول پیکر جدید برای به چالش کشیدن موقعیت دلار ظاهر میشود.
قدرت دلار در مفید بودن آن به عنوان وسیله مبادله است. به عنوان بزرگترین و نقدشوندهترین ارز، بیشتر مبادلات حتی میان دو کشوری که از ارزهای دیگر استفاده میکنند، معمولا از طریق دلار آمریکا انجام میشود.
بنابر تخمین فدرال رزرو، بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۹، حدود ۹۶ درصد از مبادلات تجاری بینالمللی در قاره آمریکا، ۷۴ درصد در آسیا و ۷۹ درصد در سایر نقاط جهان، به دلار انجام شده است. ارز آمریکا فقط در اروپا برای، سهم حداقلی در تراکنشها دارد و یورو، رایجترین ارز است. در بازار ارز، دلار آمریکا در یک طرف حدود ۹۰ درصد کل معاملات است.
از آنجایی که ترامپ قراردادهای تجاری را پاره میکند، حتی آنهایی را که خودش امضا کرده است و با تهدیدهایش علیه کانادا و مکزیک و استفاده از تعرفهها به عنوان ابزاری برای ارعاب علیه کسانی که احساس میکند به او یا کشورش ظلم کردهاند، یا فقط برای استفاده از مزیتهای لحظهای در مذاکرات در مورد موضوعات نامرتبط، دلار جذابیت کمتری پیدا میکند.
تعرفههای بالاتر به معنای تجارت کمتر، استفاده کمتر از دلار، رشد اقتصادی کندتر و فرصتهای کمتر برای سرمایهگذاران جهانی برای کسب درآمد در آمریکا است. همه این موارد، وضعیت ضعیفتری را برای ارز ایجاد میکند.
کاماکشیا تریودی، اقتصاددان گلدمن ساکس، هشدار میدهد که استمرار نااطمینانی سیاسی میتواند سلطه دلار را از بین ببرد. وی میگوید: قدرت دلار در دهه گذشته، حاصل تقاضای رسمی نیست، زیرا مدیران ذخایر، دارایی دلار خود را طی مدت مذکور کاهش دادهاند. در عوض، قدرت دلار تابعی از سرمایه خصوصی است که به دنبال چشمانداز بازده برتر بوده است.
به همین ترتیب، بخشی از ضعف دلار در هفتههای اخیر، با بازدهی بهتر در بازارهای سهام اروپا و چین و بدبینی سرمایهگذاران نوپا درباره چشمانداز رشد آمریکا همزمان شده است و این کانالی است که باید روی آن تمرکز کرد. اگر ببینیم که فضای عدم اطمینان سیاستها از ژانویه همچنان بر رشد و چشمانداز بازگشت سرمایه آمریکا تثیر منفی میگذارد، این احتمال بیشتر از هر توافق یا قراردادی، سلطه دلار را از بین میبرد.
برنامههای دفاعی رئیسجمهور میتواند تاثیر مشابهی داشته باشد و به طور اسمی، باعث صرفهجویی در پول واشنگتن در کوتاه مدت میشود، اما در نهایت، به حمایت سرمایهگذاران در سالهای آینده نیاز پیدا خواهد کرد.
بار بدهی آمریکا
کنستانتین بولز، از شرکت مدیریت سرمایه جهانی «یوبیاس» میگوید که انزواگرایی ترامپ میتواند سرمایهگذاران را از خزانههای آمریکا دور کرده و بار بدهی را تشدید کند.
بودجه دفاعی آمریکا، بزرگتر از بودجه سایر کشورها است و در قبال آن، بسیاری از کشورهای دیگر، اوراق خزانه زیادی را در ذخایر خود نگه میدارند. اگر آمریکا اکنون بخواهد هزینههای دفاعی خود را برای دیگران کاهش دهد، دیگران میزان اوراق خزانه موجود در داراییهای خود را کاهش خواهند داد، زیرا آنها باید خودشان بودجه دفاعی را تامین کنند و باید برای آن اوراق قرضه منتشر کنند.
این وضعیت، هزینههای بسیار واقعی را برای آمریکا از نظر توانایی در استفاده از دلار برای اعمال نفوذ در سطح جهانی و از نظر تامین مالی هزینهها و برنامههای استقراضی ترامپ، به همراه خواهد داشت.
در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ و ریاستجمهوری جو بایدن، خزانهداری آمریکا بدهیهای عظیمی را انباشت. حتی با وجود افزایش بدهی از ۱۸ تریلیون دلار در یک دهه قبل، به بیش از ۳۵ تریلیون دلار در حال حاضر، در حالی که واشنگتن در سالهای خوب و بد با کسری های زیادی مواجه است، بازارها به تامین مالی این کشور ادامه دادند.
اقتصاددانان و تامینکنندگان مالی، مدتهاست که نگران هستند که حتی آمریکا نیز روزی فضایی برای استقراض نداشته باشد. اما تعداد کمی از آنها فکر میکنند که چنین روزی، نزدیک است. هر چیزی که این روز را نزدیکتر کند، مانند اقدامات ترامپ، میتواند بودجهای را که برنامههای دولت و بخشهایی از اقتصاد مبتنی بر آن است، به خطر بیندازد.
وابستگی به دلار
پس از اعمال تحریمهای کامل آمریکا علیه روسیه در سال ۲۰۲۲، کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی، مصر، اتیوپی، اندونزی، ایران و امارات عربی متحده)، وابستگی به دلار را یک دردسر تلقی کردند.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در اجلاس بریکس در سال ۲۰۲۴ گفت که دلار به عنوان یک سلاح استفاده میشود و پیش از این اشاره کرد که نزدیک به ۹۵ درصد تجارت میان روسیه و چین اکنون با ارزهای ملی انجام میشود و از دست آمریکا دور است.
دیمیتری دولگین، اقتصاددان ارشد امور روسیه در بانک آیانجی، میگوید که کشورهای بریکس، فرصت کمی برای جایگزینی کامل دلار در ذخایر خود دارند. وی میگوید مقدار نقدینگی که برای جایگزینی دلار مورد نیاز است، بسیار زیاد خواهد بود. طلای کافی در جهان وجود ندارد، بنابراین این روند دلارزدایی به دلیل فقدان جایگزین، محدود شده است.
اینجاست که اروپا نه به عنوان یک گزینه جذاب برای بلوک بریکس، بلکه به عنوان جایگزینی برای دلار برای دیگران، وارد عمل میشود.
هنگامی که یورو در آغاز هزاره معرفی شد، به عنوان یک رقیب بالقوه برای دلار دیده شد؛ حتی زمانی که رونق قیمت کالاها پس از الحاق چین به سازمان جهانی تجارت، باعث تضعیف دلار شد.
با این حال، بحران مالی سال ۲۰۰۸ و بحران بدهی منطقه یورو، موقعیت یورو را تضعیف کرد و تعادل را به نفع دلار برگرداند و ظاهرا تسلط آن را تقویت کرد. حالا ممکن است اوضاع دوباره دگرگون شود. کشورهای اروپایی از خواب غفلت بیدار میشوند. دولتهای اروپایی به رهبری آلمان، برنامههای بزرگی را برای به دست گرفتن کنترل سرنوشت خود اعلام میکنند و امیدوارند که زمینه را برای تسلیح مجدد و استقلال استراتژیک جدید از آمریکای غیرقابل اعتماد فراهم کنند.
اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، مبلغ ۸۰۰ میلیارد یورو را پیشنهاد کرده است. برلین، تحت رهبری فردریش مرتس، صدراعظم احتمالی آیندهاش، میتواند ۵۰۰ میلیارد یورو برای زیرساختها هزینه کند.
بر اساس گزارش تلگراف، ایزابل متئوس لاگو، از بانک «بی ان پی پاریبا» میگوید که دلار به دلیل فقدان جایگزینهای مناسب، انعطافپذیری اقتصاد آمریکا و نقش ژئوپلیتیکی آمریکا، بهعنوان دارایی ذخیره اصلی، موقعیت خود را حفظ کرده است. در هفتههای اخیر، این ارکان به شیوههای عمیقتری نسبت به گذشته، به چالش کشیده شدهاند. قابل توجه است که دلار با وجود اعمال تعرفههای بزرگ، ارزش خود را از دست داده است که نشان میدهد اتفاقی در شرف وقوع است که میتواند تا حدی منعکسکننده از دست دادن اعتماد به موقعیت این ارز به عنوان دارایی امن باشد.
انتهای پیام