درددلهای علامه جوادی آملی بر مزار همسرشان
همشهری آنلاین- شهره کیانوش راد: «خدایا این بانو را در وسط بهشت قرار بده!» این یکی از جملاتی بود که آیت الله جوادی آملی در اردیبهشت۱۴۰۱ در حالی که اشک امانش نمیداد، برسر پیکر همسرش مرحومه سکینه روحی خواند. کمتر کسی تصور میکرد که آیت الله جوادی آملی، مرجع تقلید و مفسر قرآن، آنگونه بر سر پیکر همسرش گریه کند! اما آنهایی که از نزدیک او را می شناختند از عشق و علاقه میان او و مرحومه روحی با خبر بودند. احمد رمضانی، مدیر برنامه ملاقاتهای علامه جوادی آملی خاطرات شنیدنی از ارتباط عاشقانه و صمیمی میان حاج آقا و همسرشان دارد که برایمان روایت می کند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
عشق و علاقه وافر علامه جوادی آملی به همسر مرحومشان
گریههای بیامان آیت الله جوادی آملی هنگام خاکسپاری همسرشان، نشان از علاقه وافر حاج آقا به مرحومه حاجیه خانم بانو سکینه روحی داشت و موجب تعجب بسیاری از تشییع کنندگان و افرادی شد که بعدها فیلم مراسم خاکسپاری را دیده بودند. مدیر برنامه ملاقاتهای آیت الله جوادی آملی، معتقد است برای او که سالها با خانواده آنها زندگی کرده، این گریه ها عجیب نبوده است: «آیت الله جوادی آملی نسبت به مرحومه همسرشان عشق و علاقه وافری داشتند. بسیار ایشان را دوست داشتند. من عشق واقعی را به وضوح میان این دو بزرگوار میدیدم. زمانی که حاج خانم در قید حیات بودند، بسیار از ایشان تشکر میکردند و حاج خانم هم برای آقا احترام خاصی قائل بود. حاج آقا میگفتند تحقیقات، مطالعه، کلاس های تفسیرقرآنی و به کتابت درآمدن تفسیرقرآن تسنیم، همه حاصل فداکاریهای حاج خانم است.»
احمد رمضانی در ادامه می گوید: « زمانی که از قم به سمت منزل ایشان در دماوند میرفتیم، خودرو حامل حاج آقا زودتر حرکت میکرد و برای حفظ مسائل امنیتی، حاج خانم در خودرو دیگری می نشست که پشت سر ما حرکت می کرد. من به عنوان سرتیم حفاظت، در خودرو حامل حاج آقا و کنار راننده مینشستم. آقا مرتب به عقب برمیگشتند یا از من میپرسیدند: «آقای رمضانی، خودرو حامل حاج خانم پشت سر ماست؟» در طول مسیر چندین بار این سوال را میپرسیدند و دلهره داشتند. یک بار با ایشان گفتم آقا جان اینجوری هم شما اذیت میشوید و هم ما باید مدام آینه را نگاه کنیم. اگر اجازه بدهید ماشینی که حاج خانم در آن نشسته، جلوتر از ما حرکت کند. حاج آقا بلافاصله فرمودند عجب طرح خوبی! چرا تا حالا نگفته بودید؟! خلاصه اینکه از آن به بعد خودرو حامل حاج خانم جلوتر از خودرو ما حرکت میکرد و خیال آقا هم راحت شد.»
رمضانی با بیان خاطره ای از خاکسپاری همسر علامه جوادی آملی، غم و ناراحتی آیت الله را برایمان توصیف می کند: « روز خاکسپاری غم عجیبی بر ایشان مستولی شد. بسیار گریه میکردند. ایشان جمله ای داشتند که نشان از علاقه به حاج خانم بود. فرمودند:«خدایا این بانو را در وسط بهشت قرار بده!» این یکی از جملاتی بود که آیت الله جوادی آملی در اردیبهشت ۱۴۰۱ در حالی که اشک امانش نمیداد، بر سر پیکر همسرش مرحومه سکینه روحی خواند. کمتر کسی تصور میکرد که آیت الله جوادی آملی، مرجع تقلید و مفسر قرآن، آنگونه بر سر پیکر همسرش گریه کند! بعد از فوت حاج خانم، هر روز یا یک روز در میان و اکنون نیز بعد از گذشت چند سال از فوت حاج خانم، هفته ای یکی دو بار بر سر مزار آن مرحومه حاضر میشوند. عبا را درمیآورند. قبر را میشورند و بر سر مزار مینشینند. بعد هم یک دل سیر با حاج خانم صحبت میکنند و برایشان قرآن میخوانند. همراهان عقبتر میروند که آقا راحت باشند. این دلبستگی آنقدر عمیق بوده که جای خالی ایشان پر نشده است و هنوز حاج آقا برای همسرشان دلتنگی میکنند.»
صبحانه فقط با حاج خانم!
علامه جواد ی آملی در ملاقات مردمی بسیاری حضور می یابد. رمضانی می گوید: «مهمانهای بسیاری برای دیدار با حاج آقا به منزلشان میآیند. یک روز در دماوند یکی از سران کشوری مهمان ما بودند. ساعت ملاقات ۹ صبح بود و ۹ و نیم ملاقات تمام شد. ما برای مهمان، صبحانهای تدارک دیده بودیم. وقتی ایشان را به خوردن صبحانه دعوت کردیم، مهمان از آقا درخواست کردند که اگر امکانش هست ایشان هم تشریف داشته باشند. آقا گفتند خیر! من باید بروم بالا. صبحانه ما و حاج خانم با هم است. خداحافظی کردند و رفتند پیش حاج خانم. آقا همیشه سه وعده صبحانه و نهار و شام را با حاج خانم میخوردند. ساعت غذا خوردن، ایشان وقت مشخصی دارد. بسیار کم خوراک اند. عموما بیرون غذا نمیخورند حتی در خوردن آب هم مضایقه میکنند.»
رسم همسایهداری و میزبانی کشاورزان از عالم ربانی
سرکشی از همسایهها یکی از عادت بسیار حسنه در طول اقامت آیت الله جوادی آملی در دماوند است که احمد رمضانی درباره آن توضیح بیشتری می دهد: «ایشان در طول حضورشان در دماوند هر چهارشنبه به منزل همسایهها میروند. همسایهها از مردم عادی و کشاورزان زحمتکش هستند و با مهربانی میزبان حاج آقا میشوند. در همان چند دقیقه حاج آقا از احوالاتشان میپرسد و پای صحبتهای آنها مینشیند. یک روز مشخص و معینی هم همسایهها به دیدار آقا میآیند. البته در زمانی که حاج خانم در قید حیات بودند، خانمهای همسایه به منزل ایشان میآمدند و دید و بازدیدها بیشتر بود. آقا همیشه به ما تاکید دارند که مراعات حال همسایهها را داشته باشیم. توصیه میکنند با رفت و آمد خودروها و بوق زدن ها، مزاحم همسایهها نشویم. میفرمایند از همسایهها احوالی بپرسید و اگر مشکلی دارند به من منتقل کنید. در زندگی این عالم ربانی، به ویژه رفتار با همسر، نکات اخلاقی فراوانی وجود دارد که شنیدن هر کدام از آنها می تواند درسی برای همه ما باشد.»